کد خبر: ۱۲۱۱۹
۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
موفقیت‌های نازنین‌رقیه متکی به حمایت خانواده است

موفقیت‌های نازنین‌رقیه متکی به حمایت خانواده است

نازنین‌رقیه حسن‌پور؛ دانش‌آموزی از مدرسه المهدی(عج) و کاراته‌کاری با نوزده‌مدال رنگارنگ در کارنامه‌اش. خودش می‌گوید موفقیتش را مدیون تلاش بی‌وقفه، حمایت خانواده و توجه مربیانش است.

هر‌کاری را سرِ وقتش انجام می‌دهد. برنامه روزانه‌اش را می‌داند. تمام تکالیفش را مو‌به‌مو انجام می‌دهد. ظهر را در مدرسه می‌گذراند و عصر، بعد‌از کمی استراحت، لباس ورزشی‌اش را می‌پوشد و راهی باشگاه می‌شود. تمرینات کاراته، بخش جدانشدنی روزهایش شده‌اند؛ روز‌هایی پُر از تلاش، نظم و هدفمندی.

نازنین‌رقیه حسن‌پور، دختری یازده‌ساله از محله اروند است؛ دانش‌آموزی از مدرسه المهدی (عج) و کاراته‌کاری با نوزده‌مدال رنگارنگ در کارنامه‌اش. اما افتخار بزرگش، مدالی است که سال گذشته در رقابت‌های آسیایی به دست آورد.

خودش می‌گوید موفقیتش را مدیون تلاش بی‌وقفه، حمایت خانواده و توجه مربیانش است؛ ترکیبی که از یک دختر کوچک، یک ورزشکار حرفه‌ای ساخته است.

 

- چطور وارد دنیای ورزش شدی؟

مادرم تعریف می‌کند که چهارسالم بود و در آن سن، خیلی به او وابسته بودم. برای اینکه به‌تدریج این وابستگی را کم کند، تصمیم گرفت مرا در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کند. سه ماه بعد، به کلاس شنا هم علاقه‌مند شدم و آن را هم شروع کردم.

- چه زمانی وارد رشته کاراته شدی؟

در مجموعه ورزشی المهدی (عج) که برای کلاس شنا می‌رفتم، بچه‌هایی را دیدم که با لباس‌های سفید کاراته در سالن رزمی تمرین می‌کردند. از تمریناتشان خوشم آمد. مربی کاراته، خانم عزتمند، از من تست گرفت و قبول شدم.

- پیشرفتت در کاراته چطور بود؟

مربی‌ام همان جلسه‌های اول گفت که استعداد دارم. من هم تمریناتم را جدی گرفتم. حالا کمربند قهوه‌ای دارم و نوزده مدال گرفته‌ام؛ البته چندتا از این مدال‌ها مربوط به ژیمناستیک هستند.

- مهم‌ترین مدالی که تا حالا گرفته‌ای؟

مدال آسیایی کاراته که سال گذشته در اهواز گرفتم. در بخش «سنگ» و «کاتا» مقام سوم را به‌دست آوردم و در بخش «نان‌چیکو» دوم شدم.

- چه چیزی باعث موفقیتت در این رقابت‌ها شد؟

قبل از مسابقه‌ها، هر‌روز تمرین‌های فشرده داشتیم. علاوه‌بر آن، مادرم خیلی حمایتم کرد. تا اهواز با من آمد و در کنارم بود.

- برای بخش شکستن سنگ چطور آماده شدی؟ برایت سخت نبود؟

استادم در سالن المهدی (عج) یک لاستیک بزرگ ماشین آورده بود. با ضربه‌زدن به آن لاستیک، دستم به‌مرور قوی‌تر شد و توانستم برای شکستن اجسام سخت آماده شوم. اولش ترسناک بود، ولی تمرین باعث شد اعتمادبه‌نفس پیدا کنم.

- از شکست‌هایت هم بگو.

مادرم و مربی‌ام همیشه می‌گویند هر ورزشکاری باید شکست را هم تجربه کند. وقتی بعد‌از یک مبارزه می‌بازم، اولش کلی گریه می‌کنم، اما بعد اشتباهاتم را مرور می‌کنم و سعی می‌کنم آنها را اصلاح کنم.

- برنامه روزانه‌ات چطور است؟

به نظرم کسی که می‌خواهد موفق شود، باید برای زندگی‌اش برنامه داشته باشد. من سه روز در هفته وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردم، ناهار می‌خورم، بعد به باشگاه می‌روم و وقتی برمی‌گردم، تکالیف مدرسه‌ام را انجام می‌دهم. در بقیه روز‌ها هم یا در خانه تمرین می‌کنم یا درس می‌خوانم.

- روی دوستانت هم تأثیر گذاشته‌ای که به ورزش علاقه‌مند شوند؟

بله، بعضی از دوستانم در مدرسه را به سالن کاراته بردم. آنها همان جلسه‌های اول علاقه‌مند شدند و ثبت‌نام کردند.

- هدفت برای آینده چیست؟

دلم می‌خواهد مدال جهانی بگیرم و در آینده مربی خوبی شوم؛ مربی‌ای که استعداد بچه‌ها را بشناسد و از آنها حمایت کند.

 

* این گزارش دوشنبه ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۳ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44